Sunday, December 30, 2007

سفر سلامت


زمانی سعید حجاریان یک جمله ای گفته بود با عنوان "اصلاحات مرد، زنده باد اصلاحات" حالا در مورد بالاترین هم صدق می کند.
بالاترین حکایت یک سایت خوب مرجع است که بعد از مدتی اسیر خوبی خودش شد.
مدیران بالاترین هم در برخی زمینه ها اشتباهاتی داشتند که یکی از آنها شاید بی طرف نماندن و میدان دادن به برخی از افرادی باشد که محتوای فکری شان بسیار نزدیک به تفکر بسیار آشنایی ست که اکثر مردم ما از آن دوری می جویند.

امیدوارم تجربه موفق مهدی در طراحی بالاترین به یک سایت خنثی و پاستوریزه همانند قطره و نمونه های مشابه ختم نشود. هرچند زیاد هم دور نیست که شاهد آن باشیم.
یه مدت نیستم. نمی دونم چه مدت. باز هم امیدوارم حال همه بخصوص دوستای عزیز بالاترینی خوش باشه و در زندگی شان موفق و مؤید باشند. خوب و خوش و خرم باشید.
برخی از حرفهایم را چند هفته قبل در اینجا نوشته بودم)

شاه ولی

مؤخره: یک کاربر فحاش که ادبیاتش هم نام شخص خاصی را به ذهن متبادر می کند و تا کنون با فرستادن اسپم در بخش کامنتها به یک طنزپرداز خوشنام توهین می نمود نیز زیر لینکی که گذاشته بودم دوباره اسپم می گذارد و وقتی هم از او می خواهیم که حرفهای تکراری و غیر مرتبطش تکرار نکند صفات زشتی را می برد. هم در حق حقیر و هم در حق کسان دیگر. و در آخر هم اضافه می کند تنها یک شوخی بود. پیشنهاد می کنم کامنتهایش را که با منفی دوستان بی رنگ شده است حتما بخوانید، خیلی جالب است که ایشان همچنان مدعی هستند. مسئولان عزیز بالاترین هم گویا بدشان نمی آید برخی ها به کارشان ادامه دهند!






اگر بی نظیر ایرانی در ایران بود!

بی نظیر بوتو، نخست وزیر زیبا و ایرانی پاکستان کشته شد! این شهیده راه حق و عدالت و دموکراسی، به شیوه ای ناجوانمردانه توسط عده ای منافق کوردل دشمن ایران و ایرانیان به طرز فجیعی ترور شد تا بار دیگر دشمنی جهان با ایران ثابت شود.

بی نظیر زن زیبایی بود، تازگی ها همگی فهمیده ایم که ایرانی هم هست، پس زیباتر شد، ژن ایرانی اش باعث شد که زیبا شودا و زیباتر! شهید شد چون ایرانی بود. یک ایرانی که نخست وزیر و شخص اول کشور دیگری می شود. وی می خواست پاکستان را به ایران ملحق کند چون ایران را بسیار دوست داشت، عاشق ایران بود و به یک رگش که از مادر کرد ایرانی اش به ارث برده بود افتخار می کرد.

بی نظیر بی نظیر بود، بی نظیر زیبا بود، بی نظیر از سوی دیگر مصداق بارز تبرج بود!

بی نظیر ایرانی روزی می خواست به ایران بیاید و نخست وزیر ایران شود اما وقتی که از زاهدان بلیت اتوبوس تهران را گرفت نمی دانست که سمت نخست وزیری بعد از میرحسین موسوی حذف شده است!

با این حال او در ترمینال جنوب پیاده شد، هنوز چند قدمی نرفته بود که توسط پلیس اخلاق دستگیر شد.

هرچه به پلیس گفت: من بی نظیر هستم، مادرم ایرانی است، خودم به ایرانی بودن افتخار می کنم، تازه مذهبم هم شیعه است چون اسم پدرم ذوالفقار علی است فایده نداشت که نداشت!

چون پلیس به او شک کرده بود و به این نتیجه رسیده بود که او هم جزئی از کمپین یک میلیون امضا برای دموکراسی است!

از آن تاریخ تا کنون بی نظیر در زندان به سر می برد و آن بی نظیری که توسط طالبان آدم کش دشمن ایران کشته شد این بی نظیری نیست که در زندان است.

بی نظیر ایرانی است به کوری چشم تمام بدخواهان!

به تمامی ایرانیان بی نظیر بخاطر از دست دادن این گوهر بی نظیر و دردانه ایرانی تسلیت می گویم.

تا از دست دادن یک بی نظیر دیگر که بعد از مرگش مشخص شود ایرانی و شیعه بوده است خداحافظ!

بخوانید: احساس غرور بی نظیر بوتو از تبار ایرانی - عصر ایران

قدرت نمایی فرزندان ابن ملجم [علیه نوادگان علی]

گریه و زاری بی نظیر ایرانی و شیعه در مقابل ولی فقیه و رهبر معظم انقلاب!

Friday, December 28, 2007

بزرگترین عید ایرانیها کدام است؟

در میان دوستانی زندگی می کنم که در بین آنان هم افراد مذهبی یافت می شود، هم بچه روحانی و هم افراد نه چندان معتقد
.
تا جائی هم که می دانم بیشتر از 90 درصد دوستانم هم شیعه زاده هستند. به اعتقاداتشان کاری ندارم اما این افراد طبق آمار رسمی جزء آن 90 و خورده ای درصدی قرار می گیرند که مسلمان شیعه محسوب می شوند.
امروز از اکثر دوستانی که می شناختم می پرسیدم که بزرگترین عید تو کدام است؟ جالب آنکه اکثریت قریب به اتفاق آنها عید نوروز را بزرگترین و اصلی ترین عید خود می دانند.
حتی یکی از دوستان می گفت که چرا از عید قربان و فطر در قرآن به نحوی اسمی بمیان آمده اما از غدیر به عنوان عید در آیات قرآن هیچ اثری نیست!؟
کسی هم که این رو می گفت یک شیعه زاده بود که پدرش هم توی حوزه علمیه است. نمازش را نمی خواند اما اعتقادات خودش را دارد.
در تبلیغات رسمی اما عید غدیر بزرگترین عید ایرانیان نامیده می شود.
حتی آنقدر غلو شده است که این روز را نه تنها بزرگترین عید شیعیان، ایرانیان و مسلمانان، بلکه بزرگترین عید ادیان توحیدی جهان هم می دانند. امروز از یک طلبه می پرسیدم که چرا از لفظ غدیر در قرآن اثری نیست؟ می گفت این قرآن آن قرآنی نیست که مصون از تحریف مانده باشد! نمی دانم از چه قرآنی سخن می گوید. تا جائی که می دانم اعتقاد به تحریف قرآن جزء بزرکترین گناهان است.
یک دوست سنی دارم که عید را به من تبریک گفته بود! شاید بخاطر احترام به عقاید دیگران یا شاید هم بخاطر چیز دیگه. ازش پرسیدم حکایت آیه "الیوم اکملت لکم دینکم" چیه؟ جواب جالبی داد. می گفت برو ابتدای آن آیه را بخوان که خداوند در قرآن بسیاری از چیزهایی را که حرام و حلال بوده در ابتدای آن آیه ذکر کرده و بعد هم گفته که " امروز دین شما را برشما تمام کردم". سخن را کوتاه کنم:
به نظر شما بزرگترین عید ایرانیان کدام است؟


















لینک این مطلب در بالاترین: به نظر شما بزرگترین عید ایرانیها کدام است؟

لینکها نمونه: عید غدیرخم، بزرگترین عید ادیان توحیدی جهان!
کامنتهای این لینک را حتما بخوانید: نگاهی نو به غدیر خم

Thursday, December 13, 2007

تحریم انتخابات... بکنیم یا نکنیم؟!

اخیرا بحثی در وبلاگستان بالا گرفته است مبنی بر مشارکت یا عدم مشارکت مردم در انتخابات. سابقه موضوع هم به انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم (انتخاب احمدی نژاد) بر می گردد.

در آن دوره از انتخابات عده کثیری از مردم تصمیم گرفتند دست به نافرمانی مدنی بزنند و از حق خود در مورد انتخاب (؟) فرد مورد نظرشان استفاده نکنند. دلایل روشنی هم داشتند، می خواستند با نافرمانی مدنی به حکومت پیامی را بدهند:«مشروعیت هر حکومتی با رأی و حمایت مردمش است. اگر حکومتی از سوی مردم تحریم شود، مشروعیت آن حکومت زیر سئوال می رود»

پیش از این در این زمینه بحث های زیادی هم در جامعه حقیقی و هم در جامعه مجازی شکل گرفته که احتیاجی به واشکافی دوباره آن نیست.

عقیده آنانی که موافق تحریم انتخابات بودند بیشتر حول این محور دور می زند که تمامی کاندیداها تنها برای حفظ نظام می آیند، نه برای تغییر بنیادی در سیستم حکومت. به عقیده آنها خاتمی همان نقشی را دارد که احیانا ناطق نوری، یا لاریجانی و یا احمدی نژاد و هاشمی رفسنجانی دارند. حکومت با درک این نکته که مشروعیت چندانی در بین توده مردم (منظور: اکثریت مردم) ندارد سعی بر این دارد با قبض و بسط و تغییر در نوع رفتار با مردم، به دوام و قوام خود بیندیشد. عقیده تا حد زیادی عقیده درستی است.

از سوی دیگر، عده ای نیز عقیده دارند تحریم انتخابات کار اشتباهی است. چرا که باعث می شود افراد افراطی با دیدگاه دگم خود بر سرکار بیایند. از دید موافقان شرکت در انتخابات، عدم شرکت در انتخابات منجر به سلطه اقلیت بر اکثریت می شود.

موضوع را از دو جهت می توان بررسی کرد:

اول – ایرانیان مقیم خارج: اکثر این افراد با توجه به سالها حضور در کشورهای پیشرفته با قوانین مشخص، به خوبی با تحریم و ابزارهای دموکراتیک آشنا هستند. این افراد در دوره انتخابات سال قبل ریاست جمهوری بیشترین حامیان تحریم انتخابات بودند. و تا حد زیادی هم در کارشان موفق بودند. بسیاری از افراد موافق تحریم انتخابات هم از مخالفان جمهوری اسلامی هستند که طبیعتا برایشان اصلاح طلب، معتدل، افراطی و ... فرقی ندارد. تغییرات در جمهوری اسلامی هم هرچقدر که عمیق باشد از نظر آنان، جمهوری اسلامی همان جمهوری اسلامی است، تنها پوستین و لباس عوض می شود! (تحریم انتخابات در بین ایرانیان داخل هم طرفدارانی دارد)

دوم- ایرانیان داخل کشور: این افراد همان کسانی هستند که مستقیما از جریانها و اتفاقات سیاسی در کشور تأثیر می‌پذیرند. با گرانی ها کمرشان خم می شود، با محدودیت ها – به جای آنکه به پا خیزند - مأیوس تر می شوند و گوشه نشین تر و در واقع این گروه بیشترین ضرر و زیان را در برابر انتخاب بدترین گزینه(از بین بد و بدترین) می بینند.

سئوالی از گروه اول (مخالفان شرکت در انتخابات) دارم، آیا تحریم انتخابات و گوشزد کردن اینکه بدون مردم، حکومت مشروعیتی ندارد، فایده ای به حال جامعه دارد؟ آیا خود این حکومت از میزان مشروعیت خود در بین مردم ناآگاه است که ما بخواهیم با تحریم انتخابات آنها را آگاه کنیم؟

آیا فکر می کنید با نافرمانی مدنی می توان حکومت را مجبور به عقب نشینی کرد؟ صحبت از کدام نافرمانی مدنی است؟ آیا تحریم انتخابات در ایران همان تعریفی را از نافرمانی مدنی می دهد که به فرض در سوئیس و فرانسه مردم از آن حق خود استفاده می کنند؟

در انتخابات شوراها مردم تهران به نافرمانی مدنی دست زدند، درصد مشارکت مردم پائین تر از 30 درصد بود، آیا این نافرمانی مدنی نتیجه ای جز این داشت که عده ای برسرکار بیایند که شهرداری را انتخاب کنند که همان شهردار بعدا شوخی شوخی بشود رئیس جمهور مملکت؟

آنهایی که می گویند تحریم انتخابات نافرمانی مدنی است، چرا به دنبال راههای دیگر نافرمانی مدنی نیستید؟ آیا نمی توانید از این نافرمانی مدنی به عنوان مثال در تحصن و اعتصاب رانندگان تاکسی به دلیل کمبود بنزین؛ اعتصاب کارمندان به دلیل حقوق های پائین و نمونه های مشابه استفاده کنید؟ فکر می کنید کدامیک مؤثرتر خواهد بود؟ آیا فکر می کنید حکومت از عدم مشارکت مردم دل نگران است؟ آیا برای جمهوری اسلامی اهمیتی دارد که فلان نهاد حقوق بشر چه می گوید؟ سازمان ملل انتخابات را به رسمیت می شناسد یا نمی شناسد؟

حکومت برایش فرقی ندارد چه ما در انتخابات شرکت بکنیم و چه شرکت نکنیم، برای خودش می‌برد و می‌دوزد. آیا پرکردن صندوق های رأی و بالابردن میزان مشارکت مردم برای وزارت کشور کاری دارد؟

اتفاقا هرچه درصد مشارکت مردم پایین تر باشد آنگاه حکومت راحت تر به هدف خود خواهد رسید.

از آنهایی که از تحریم انتخابات و نافرمانی مدنی صحبت می کنند می خواهم آنرا در جای دیگری در قالب تحصن و مشابه آن امتحان کنند. اگر توانستند مردم را قانع بکنند که در اعتراض به نبود آزادی و یا ... مثلا برای یک هفته دست از کار بکشند، آنگاه صحبت از تحریم انتخابات بکنند.

تحریم انتخابات در کشورهای پیشرفته که به حقوق مردم احترام قائل هستند یک نافرمانی مدنی است که به خوبی جواب می دهد. اما این کار قطعا در ایران به ضرر مردم خواهد بود.

اعتقاد دارم که سیدمحمد خاتمی، کروبی، احمدی نژاد، هاشمی و ... همگی به دنبال حفظ نظام جمهوری اسلامی هستند. اما آیا می توان هرکدام از اینها را در یک کفه ترازو قرار داد و گفت با هم برابر هستند؟

موج تحریم شما در دوره دوم انتخابات (که من هم یکی از این تحریم کننده ها بودم) باعث شد کسی بر مسند کار بیاید که آزادی را در بند می کشد و می گوید همه آزادند، کلمه ها را زندانی می کند و می گوید مطبوعاتمان آزاد است، دانشجویان را، مخالفان را، زنان را زندانی می کند و می گوید در ایران زندانی سیاسی نداریم. به دیدار کپرنشینان می رود و برای هر نامه 50 هزار تومان صدقه می دهد در حالی که میلیاردها از سرمایه همین کپرنشینان را صرف گروههای حماس و حزب الله و صدر می کند.

به نظرم مهم اشخاص نیستند، شخصی مثل هاشمی را در دوره قبل قبول نداشتم و ردی نداده ام، پشیمان هم نیستم از رأی ندادن به هاشمی،

اما محیط پیرامونی هرکدام از این ها را با هم مقایسه کنید؛ آیا اطرافیان معین، هاشمی، خاتمی و حتی کروبی را می توان با اطرافیان محمد یزدی، مصباح یزدی، احمدی نژاد و مشابه آنها مقایسه کرد؟

به نظرم هم احمدی نژاد، هم خاتمی و هم هاشمی، بیشتر از اینکه رأسا تصمیم بگیرند، از اطرافیانشان تأثیر فراوان می گیرند. و اطرافیان اشخاصی مانند خاتمی، مانند معین و حتی هاشمی به من و توی رأی دهنده خواهان آزادی و دموکراسی نزدیک تر هستند، حتی اگر پیش از این در داخل قدرت بوده باشند.نمونه ها کم نیستند: تاجزاده، آغاجری، حجاریان و ...

انتخابات در ایران شاید تأثیر چندانی بر زندگی جاری ایرانیان خارج از کشور نداشته باشد، اما آنها برای یک لحظه خود را جای هموطن داخل کشور بگذارند و ببینند که مردم در داخل چه زجری می کشند از تصمیمات بعضا ناپخته و آشهای بعضا شور این برادران مبارز خارج از کشور!

ملت ایران ملتی است خسته از جنگ، خسته از انقلاب، خسته از خون و خسته از فریاد مرگ بر این و مرگ بر آن...

ملت ایران ملتی شده است که از بس سوزن به او زده اند دیگر جوالدوز نیز در او اثری نمی کند، حکومت نیز این را به خوبی می داند.

ملت ایران اکنون فریاد مرده باد نمی خواهد، به دنبال آرامش است، به دنبال آزادیهای فردی و اجتماعی اش است و اینرا با مبارزه مسلحانه و ... دنبال نمی کند. انقلاب دیگر در این سرزمین مرده است، دیگر ملت این سرزمین انقلاب نخواهند کرد. آنها به دنبال اصلاح از درون هستند.

از کسانی که موافق تحریم انتخابات هستند می پرسم: آیا خودتان هم به اینکه حکومت با تحریم انتخابات توسط مردم مشروعیت قانونی اش را از دست می دهد معتقدید؟

اگر این حکومت با تحریم انتخابات، مشروعیت قانونی اش را از دست دهد، آیا این باعث از بین رفتن سایه این حکومت از سر مردم هم می شود؟ اگر نه، پس تحریم انتخابات چندان هم صحیح نیست و انتخاب بین گزینه بد و بدترین در حال حاضر راهکاری است که گریزی از آن نیست.

Sunday, November 25, 2007

تلفن یک استاد دانشگاه عضو بالاترین به خط ارتباطی کیهان

در حاشیه قطع و وصل های اخیر در بالاترین
الو سلام. من استاد دانشگاهی بیش نیستم که هر روز ساعاتی را در سایت استکباری بالاترین، در حال شناسایی بزغاله‌ها هستم. متاسفانه، مدتی‌است که این سایت به‌طور مداوم دچار مشکل می‌شود و اجازهء پوشش عکس‌ها و اخبار سفرهای استانی رییس جمهوری را نمی‌دهد تا بفهمیم کی بزغاله است و چه‌کسی به ایشان توهین می‌کند و نقد می‌کند. می‌خواستم بدانم آیا مسوولان، فکری برای اعدام بالا-مدیران کرده‌اند
یا خودمان حرکت ِ خودسرانه انجام بدهیم؟ با تشکر ـ اطلاع‌زاده از شهرری
از طرف مردی که بانویش را گم کرد
---------------------
طبق معمول شبها که مسلمین و مسلمات می خوابند جر و بحثی در بالاترین در گرفته بود و ما را از خواب و خوراک انداخته بود. در این وسط یکی از بالاکارهای خوش ذوق هم این را در کامنتها گذاشته بود که بدین وسیله جهت اطلاع مدیران بالاترین به پیوست ارسال می گردد
--- حق کپی رایت برای این استاد دانشگاه عزیز محفوظ است. به امید پیدا شدن بانو - شاه ولی

Wednesday, November 21, 2007

آقای بالاترین لطفا تکلیفت را با ما روشن کن!

آقای بالاترین لطفا تکلیفت را با ما روشن کن!

برچسب، توهین، قانون شکنی!

چند وقت است که بالاترین از روال سابق خود فاصله گرفته است. بالایارها از کاربرکنار(!) شده اند و افرادی همانند دزد دریایی در کمین هستند، تقلب می کنند و به دیگران اتهام می زنند، فحش می دهند و ندای انا مظلوم سر می دهند. در بالاترین حضور دارند، از بالاترین خبر و عکس را می بینند، همان خبر یا عکس را در سایتشان کار می کنند و با کمال پرروئی، همان خبر را دوباره در بالاترین لینک می کنند!

نمونه هایش را اکثر بالاترینی ها می شناسند.

وقتی هم که لینکشان منفی می گیرد، برچسب می زنند، توهین می کنند و فحش دینی می دهند. گویا فحش ناموسی دادن در بالاترین حرام است و فحش دینی دادن(وهابی و...) احل حلالهاست!

بخش های نامرتبط و فحش های دینی!

لینکشان را برای آنکه سریعتر رأی بیاورد در بخش نامرتبط (اکثرا بخش فرهنگ و هنر) می گذارند و انگار بالاترین هم به خواب خرگوشی فرو رفته است و یا خودش را به خواب می زند که این ها را نمی بیند.

کاری ندارم از آنهایی که در همین بالاترین فعال هستند و اینکه چقدر راپورت به جاهای مختلف کشور در مورد برخی اعضای خاص می دهند اطلاعی ندارم حداقل به شخصه می توانم بگویم که از برخی از جاها، ایمیل تهدید آمیز برای من آمده است که ارتباط معناداری با همین افراد به ظاهر موجهی دارد که در سایت، بنده نوازی می کنند و فحش های مجاز (دینی) می دهند و می گویند که خیلی بد خواهی دید!

در هرحال، به نظرم بالاترین باید تکلیف خود را روشن کند. چندین بار ایمیل داده شده است ولی کوش بالاترین عجیب سنگین شده است، تنها در یک مورد بود که بالاترین حساب یک کاربر را نبست (با بستن حساب مخالفم) و تنها به بستن سایت متقلب مورد نظر اکتفا نمود که آن کاربر هم با دور زدن قانون، از یک آدرس دیگر، به همان سایت قبلی لینک می دهد!

خرابکاری در بالاترین

اکنون سایتهای دزد مثل شیعه نیوز که چند سمپات هم دارند مشغول خرابکاری در بالاترین هستند، به نظرم یا باید بالاترین رأی منفی دادن به این لینک ها را حرام شرعی بداند یا اینکه ارسال لینک از آن سایت ممنوع گردد.

درست است، بسیاری از موارد نقض کپی رایت در بالاترین پیش می آید، اما اینکه چند نفر خاص، با ابرام و پافشاری بر انجام این کار(دزدی خبر) همچنان به کار خود ادامه بدهند، این به نظرم جرم سازمان یافته در بالاترین است. جالب آنکه همه لینک های اجتماعی و ... شان را هم در بخش فرهنگ و هنر می گذارند.

اگر نبود رأی های منفی افرادی همچون 1000، کمان و کمانگیر و چند نفر دیگر از دوستان، بالاترین الان به دست این افراد افتاده بود.

چرا بالاترین نباید خود در کار دخالت کند؟ و چرا باید این وظیفه را تنها به عهده کاربرانش بگذارد؟ آیا بالاترین نباید به حرف حق اعضا گوش کند؟ نباید بالاترین به اعضایش و نظراتشان بی مهری کند، چون در درازمدت به ضرر خود بالاترین خواهد بود.

نمونه هایی از پیشانی سفید ها

این لینک چه ارتباطی به فرهنگ و هنر دارد؟ آیا پخش زنده مراسم عزاداری یا خوشحالی و بوسیدن ضریح، هنر است؟

یا لینک مهربونی و صفای امام رضا، آیا فرهنگی – هنری است؟

یا این لینک که در شیعه نیوز آمده و از قدس دیلی برداشته شده است و قدس دیلی هم از برنا نیوز دزدیده است!! آیا نباید جلوی این هرج و مرج و بی قانونی و آشوب در محیط مجازی گرفته شود؟

راستی تا کی باید شخصی به نام محسن در همین بالاترین حضور داشته باشد و اخبار و عکس های پربیننده را از لینک های سایت بدزدد و بعد به اسم سایت خبری قدس، به بالاترین قالب کند و سایت نیز در بالاترین ممنوع نشود؟ نمونه اش این لینک که از کیهان دزدیده است، یا نمونه اش این خبر که از برنا نیوز دزدیده و داده است و شیعه نیوز هم از قدس نیوز روایت کرده است. (نمی دانم چرا یاد احادیث متواتری می افتم که بر اثر تکرار در جمهوری اسلامی متواتر خوانده می شودن و همگی هم یک چرخه را تشکیل می دهند!)

یا یک نمونه دیگر از شاهکار این قدس نیوز که اتفاقا دوباره در بالاترین لینک داده شده است و اصل لینک از کاربر لونا بوده است، اینجاست

راستی آقای بالاترین، دستت درد نکند، بعد از اینکه چندین بار گزارش تخلف رد کردم ارسال لینک از بست دانلود را ممنوع کردی، ولی اکنون همان کاربر دارد به شیوه ای جالب تورا دور می زند و می خندد به ریش تو و من و آنهایی که منفی نقض کپی رایت می دهند.

23 موضوع داغ برای شهادت و ولادت!

راستی بالاترین جان، در قوانین موضوعات داغت متن های جالب و قشنگی آورده ای، امروز دیدم که یکی از همین کاربران هتاکت، یک موضوع داغ اضافه کرده برای امام هشتم (که مورد احترام من هم هست) و در آن هرچه لینک مرتبط و نامرتبط است، آورده و حتی لینکهایی را که در 4 ماه قبل داغ شده اند! خوب است، تعریف موضوع داغ را هم دانستیم!

ما 12 تا امام داریم، در سال 11 بار شهید می شوند و 12 بار متولد می شوند، ایام فاطمیه اول و دوم هم داریم، مراسم کشتن عمر هم داریم، مراسم عاشورا و تاسوعا هم داریم، دهه محرم هم داریم، 14 و 15 خرداد را هم داریم، عروج ملکوتی امام راحلمان را هم داریم، چطور است برای این روزها هم علاوه بر بخش لینکهای تازه و داغ، لینکهای مناسبتی هم بیاوریم؟

به هرحال، بالاترین جان، ببخش که سرت را در آوردم،

از دوستانی چون هزار و ... می خواهم که اگر بالاترین نمی خواهد از سایتهای دزد خبر، ارسال لینک را ممنوع نماید، بمدت یک هفته از منفی دادن به این حضرات خودداری کنند تا محیط بالاترین را به اشغال خود در بیاورند، آن وقت آش شلم شوربای جالبی خواده شد!

حرف شاه ولی:

ارسال لینک از سایتهای پیشانی سفید دزد خبر را ممنوع کنید لطفا!

مخالف بسته شدن یوزر کاربران هستم، اما با کسانی که قانون شکنی می کنند، لطفا به نوعی برخورد کن، تذکر بده، اینها بر اثر ناآگاهی قانون شکنی نمی کنند، بلکه می دانند و قانون را می شکنند، می دانند که دین مربوط به جامعه است، ولی بخش فرهنگ و هنر را دوست دارند، چون ماشاألله همه شان ادیبند و خطیب و هنرمند!! چون به خدا، این گونه با پرروئی تقلب کردن هنر می خواهد و هر کسی نمی تواند هنرمندانه بدزدد، هنرمندانه قانون شکنی کند! و بسیار متمدنانه تهدید بکند که روزی بد خواهی دید، و ایمیل هایت پر می شود از گروههای تجسسشان که، شناسایی ات کردیم و فلان و بهمان!

باز هم از دوستان قانونمند بالاترین می خواهم تا زمانی که بالاترین خودش واکنش نشان ندهد از دادن منفی به حضرات خودداری کنند. چرا خود بالاترین نباید قاطعانه عمل کند؟؟ شاید حق با آنها باشد!! چرا مای تنها باید تاوان پاکیزه ماندن بالاترین را بدهیم؟